حریم آسمانی


حریم آسمانی

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی مثل نسیم سرد می گوید کنارت هستم ای تنها و دل آرام می گیرد... . . . . سلام دوستان ودختران عزیزآسمانی... به وبلاگ خودتون خوش اومدید.. امیدوارم اینجا لحظات خوشی داشته باشید . نظر بدید آسمانی ها منتظر حضور گرمتون هستم. مدیر وبلاگ : زینب بانو

موضوعات

  • همه
  • دختران شهر بهشت
  • مشق شب های دخترانه من
  • دلنوشته
  • مطالب تولیدی
  • پیامک
  • کلیپ
  • صوت و پاکدست
  • مقاله
  • پرسش و پاسخ
  • خاطره
  • کتاب
  • شعر و متن ادبی
  • جشن تولد ستاره ها
  • سبک زندگی
  • داستان
  • از حجاب دوروبر شما چه خبر
  • بازی حجاب
  • برسد به دست خدا
  • نرم افزار
  • اخبار حجاب
  • احادیث و روایات
  • احکام
  • شهدا و حجاب
  • محافظین حریم زینبی

  • آمار

  • امروز: 327
  • دیروز: 18
  • 7 روز قبل: 390
  • 1 ماه قبل: 1291
  • کل بازدیدها: 110685

  • صوت

    کد آهنگ

     
       
      "باید ها و نباید های ارتباط با جنس مخالف"    

     

    باید و نبایدهای ارتباط با جنس مخالف

    مادربزرگم هر وقت می خواهد ارتباط با جنس مخالف را نهی کند با کلی افتخار می گوید: من پدربزرگت را اولین بار سر سفره عقد دیدم، اصلا کسی از من نظری نپرسید، یک شب خوابیدم و فردا صبح که بیدار شدم خواهرم گفت: دیشب شوهرت دادند!

    به او می گویم اگر پدربزرگ را دوست نداشتی و بعد از ازدواج نسبت به او انس و الفت پیدا نمی کردی چه؟ آن وقت همین قدر با افتخار از این که چشم بسته شوهرت دادند یاد می کردی؟ او هم می خندد و می گوید زمانه با زمانه فرق می کند، زمان ما وقتی حرف از خواستگار می شد دختران از شرم تا بناگوش سرخ می شدند. راست می گوید قصه، قصه تغییر زمان است؛ تغییراتی که اگر برایش آماده نشویم حسابی غافلگیرمان می کند. تغییراتی که نه می شود یک تنه در برابرشان قد علم کرد و نه می شود بی چون و چرا قبولشان کرد، با این حال بسیاری از والدین هنوز نمی دانند در مقابل رفتارهایی های مثل ارتباط با جنس مخالف چه تدبیری به کار برند که نه فرزندشان پنهانکاری کند و نه حریم ها را بشکند.

    رضوان می گوید: من از وقتی که دست راست و چپم را شناختم مادرم همیشه در گوشم خوانده بود «دخترا با دخترا، پسرا با پسرا»، هیچ وقت حق هم صحبتی یا همبازی شدن با هیچ پسری را نداشتم، اگر مادر و پدرم به مهمانی دعوت می شدند، آمدن یا نیامدن من بستگی به این داشت که آن خانواده فرزند ذکور داشته باشد یا نداشته باشد! آن قدر از ارتباط با جنس مخالف منع شده بودم که وقتی به سن نوجوانی رسیدم از هر فرصتی استفاده می کردم تا این قانون را زیرپا بگذارم، بالاخره آنها که نمی توانند در هر جایی پشت سر من بیایند و مراقبم باشند، نمی توانند هر روز گوشی تلفن یا اینترنتم را چک کنند. گاهی فکر می کنم اگر آنها این قدر مرا محدود نمی کردند شاید من هم کمتر برای هم صحبتی با جنس مخالفم تمایل داشتم.

    ادامه »

    کلیدواژه ها: ارتباط با جنس مخالف, ازدواج, دختر, دوستی, رابطه, نامحرم, همسر, پسر
    موضوعات: مقاله, سبک زندگی  لینک ثابت [چهارشنبه 1394-08-27] [ 08:22:00 ب.ظ ]

    2 نظر »
    « 1 2
     
    •  خانه  
    •  جزئیات صاحب وبلاگ  
    •  ورود  
    •  تماس