حریم آسمانی


حریم آسمانی

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی مثل نسیم سرد می گوید کنارت هستم ای تنها و دل آرام می گیرد... . . . . سلام دوستان ودختران عزیزآسمانی... به وبلاگ خودتون خوش اومدید.. امیدوارم اینجا لحظات خوشی داشته باشید . نظر بدید آسمانی ها منتظر حضور گرمتون هستم. مدیر وبلاگ : زینب بانو

موضوعات

  • همه
  • دختران شهر بهشت
  • مشق شب های دخترانه من
  • دلنوشته
  • مطالب تولیدی
  • پیامک
  • کلیپ
  • صوت و پاکدست
  • مقاله
  • پرسش و پاسخ
  • خاطره
  • کتاب
  • شعر و متن ادبی
  • جشن تولد ستاره ها
  • سبک زندگی
  • داستان
  • از حجاب دوروبر شما چه خبر
  • بازی حجاب
  • برسد به دست خدا
  • نرم افزار
  • اخبار حجاب
  • احادیث و روایات
  • احکام
  • شهدا و حجاب
  • محافظین حریم زینبی

  • آمار

  • امروز: 272
  • دیروز: 18
  • 7 روز قبل: 390
  • 1 ماه قبل: 1291
  • کل بازدیدها: 110685

  • صوت

    کد آهنگ

     
       
      *4 میم ضروری ازدواج*    

     

     


    “4 میم ضروری ازدواج”


    آقا پسر و دختر خانمي که در فکر ازدواج هستيد و در ذهن تان، بارها و بارها زندگي مشترکي مانند ليلي و مجنون ساخته ايد بايد بدانيد که اولين و مهم ترين قدم براي خوشبختي در زندگي مشترک،انتخاب صحيح و اصولي همسر است.به باور تمامي کارشناسان،روان شناسان و مشاوران خانواده در انتخاب همسر بايد 4 «ميم» مهم در نظر گرفته شود که در ادامه باهم میخوانیم.

    :ميم اول: مشاهده
    مشاهده يعني اين که براي انتخاب همسر خوب مشاهده کنيد،ظاهر و قيافه طرف مقابل را بررسي کنيد، شکل و حرکات، شيوه گفتار و رفتار ظاهري او را به عنوان شرط اول بپذيريد زيرا بارها ديده ایم که زن و شوهر بعد از چندين ماه زندگي مشترک به این نتیجه رسیده اند که زن قد بلند مي خواستم اما خانمم قدش کوتاه است يا خانمي گفته است که شوهرم نميتواند در جمع صحبت کند،خوب لباس نمي پوشد و از اين قبيل نظرها،بنابراين افراد در جلسات خواستگاري تا حدي بايد مشخصات ظاهري و رفتاري طرف مقابل را ببينند و بپسندند.

    :ميم دوم: مصاحبه
    مصاحبه يعني اين که 2 نفر بايد خوب با هم صحبت کنند و درباره نکات مثبت و منفي يکديگر و مسائل مهمي که در تاريخچه زندگي هر کدام وجود دارد،از يکديگر سوال کنند.بيماري هاي خاص، محل سکونت آينده و اين که مي خواهند شغل شان چه باشد،نحوه تربيت فرزندان و درباره مسائل ديگري که ممکن است پيش بيايد صحبت کنند و در چندين جلسه و با شیوه خاص حانواده دختر و پسر با هم ديدار و گفت و گو داشته باشند تا نسبت به هم شناخت بيشتري پيدا کنند.

    :ميم سوم: مکاشفه
    مکاشفه يعني دختر يا پسر به قصد تحقيق و بررسي از زندگي اجتماعي طرف مقابل پرسش کنند از مدرسه،محل کار،محل سکونت، دانشگاه و.. تا ببينند وجهه اجتماعي او چگونه است.برخوردش با مردم در اجتماع چطوري است مثلا فردي که با هيچ فردي ارتباط ندارد و دوست صميمي هم ندارد شايد دچار بدبيني باشد يا اختلالات ديگر که بهتر است همان ابتدا با پرسيدن از افراد مختلف چهره اجتماعي او بهتر شناخته شود.

    :ميم چهارم: مشاوره
    بايد پذيرفت که امروزه ديگر اهميت مشورت کردن و مشاوره هاي قبل از ازدواج بر هيچ فردي پنهان نيست.علاوه بر مشورت با بزرگ ترها و استفاده از تجربه آن ها بايد بدانيد که در جلسات مشاوره بر اساس تخصص،تبحر و تجربه مشاور 2 نفر با هم مقايسه مي شوند تا مشخص شود ميان شان تا چه حد و چه ميزان سازگاري وجود دارد وتناسب زندگي اين 2 با هم چقدر است و بر همين اساس هر 2 مورد سنجش مشاور قرار ميگيرند و چون مشاور يک فرد بي طرف است مي توان روي اظهار نظر او حساب کرد و تاييد يا عدم تاييد او را به حساب مخالفت هاي بي جاي بعضي اطرافیان نگذاشت.

    منبع :http://harimeasemani.blogfa.com

    کلیدواژه ها: ازدواج, زندگی مشترک, سبک زندگی, مشاوره, نکات مهم ازدواج, همسر
    موضوعات: مقاله, سبک زندگی  لینک ثابت [چهارشنبه 1395-01-25] [ 03:50:00 ب.ظ ]

    3 نظر »

       
      "باید ها و نباید های ارتباط با جنس مخالف"    

     

    باید و نبایدهای ارتباط با جنس مخالف

    مادربزرگم هر وقت می خواهد ارتباط با جنس مخالف را نهی کند با کلی افتخار می گوید: من پدربزرگت را اولین بار سر سفره عقد دیدم، اصلا کسی از من نظری نپرسید، یک شب خوابیدم و فردا صبح که بیدار شدم خواهرم گفت: دیشب شوهرت دادند!

    به او می گویم اگر پدربزرگ را دوست نداشتی و بعد از ازدواج نسبت به او انس و الفت پیدا نمی کردی چه؟ آن وقت همین قدر با افتخار از این که چشم بسته شوهرت دادند یاد می کردی؟ او هم می خندد و می گوید زمانه با زمانه فرق می کند، زمان ما وقتی حرف از خواستگار می شد دختران از شرم تا بناگوش سرخ می شدند. راست می گوید قصه، قصه تغییر زمان است؛ تغییراتی که اگر برایش آماده نشویم حسابی غافلگیرمان می کند. تغییراتی که نه می شود یک تنه در برابرشان قد علم کرد و نه می شود بی چون و چرا قبولشان کرد، با این حال بسیاری از والدین هنوز نمی دانند در مقابل رفتارهایی های مثل ارتباط با جنس مخالف چه تدبیری به کار برند که نه فرزندشان پنهانکاری کند و نه حریم ها را بشکند.

    رضوان می گوید: من از وقتی که دست راست و چپم را شناختم مادرم همیشه در گوشم خوانده بود «دخترا با دخترا، پسرا با پسرا»، هیچ وقت حق هم صحبتی یا همبازی شدن با هیچ پسری را نداشتم، اگر مادر و پدرم به مهمانی دعوت می شدند، آمدن یا نیامدن من بستگی به این داشت که آن خانواده فرزند ذکور داشته باشد یا نداشته باشد! آن قدر از ارتباط با جنس مخالف منع شده بودم که وقتی به سن نوجوانی رسیدم از هر فرصتی استفاده می کردم تا این قانون را زیرپا بگذارم، بالاخره آنها که نمی توانند در هر جایی پشت سر من بیایند و مراقبم باشند، نمی توانند هر روز گوشی تلفن یا اینترنتم را چک کنند. گاهی فکر می کنم اگر آنها این قدر مرا محدود نمی کردند شاید من هم کمتر برای هم صحبتی با جنس مخالفم تمایل داشتم.

    ادامه »

    کلیدواژه ها: ارتباط با جنس مخالف, ازدواج, دختر, دوستی, رابطه, نامحرم, همسر, پسر
    موضوعات: مقاله, سبک زندگی  لینک ثابت [چهارشنبه 1394-08-27] [ 08:22:00 ب.ظ ]

    2 نظر »

       
      از خواستگارم درباره حجاب چه سوالاتی بپرسم؟!    

     

    از خواستگارم درباره حجاب چه سوالاتی بپرسم؟

    یکی از مهم ترین جلساتی که در زندگی همه وجود دارد جلسه خواستگاری است که معمولا پس از آشنایی اولیه به سوال و جواب بین دختر و پسر سپری می شود. در این جلسات آینده زندگی فرد رقم می خورد و به همین خاطر است که این مراسم دارای ارزش بسیار زیادی است و باید دقت زیادی در طرح سوالات آن کرد تا به نتیجه مدنظر که شناخت طرف مقابل است رسید و راحت تر نتیجه جواب مثبت و یا منفی را به دست آورد.

    ملاک ها برای افراد متفاوت است ولی برخی ملاک ها عمومیت بیشتری دارد؛ مانند حجاب همسر و غیرت. شما برای این که بتوانید این ملاک ها را در فرد مقابلتان محک بزنید باید نکات زیر را رعایت کنید:

    ۱- سوالات استاندارد وجود ندارد؛ در بیان و طرح سوالات منعطف باشید. فکر نکنیم که سئوالات باید استاندارد شده و از پیش تعیین شده و با جواب های مشخص باشد، نباید هنگام گفتگو مانند آدم آهنی خشک باشیم. باید سعی کنیم سوالات را در همان جلسه نسبت به هرچیزی که مبهم هست، طرح کنیم.

    ۲- سوالات کلی، جواب کلی داشته و فایده کمی دارد. سوالات کلی برای شروع خوبست ولی فایده های آن اندک هستند. مثلا این سوالات:

    *نظر شما در مورد حجاب چیست؟

    *شما چه توقعی از همسر آینده ات داری؟

    *شما نظرت در مورد اخلاق و ایمان چیه؟

    *میعارهای شما برای ازدواج چیست؟

    *شما چه نقشی برای زن در خانواده، یا چه نقشی برای مرد در خانواده قائل هستید؟

    چون سوالات این چنین کلی است، حتما جواب کلی دارد و جواب های کلی چون مبهم و ناشفاف هستند، طرفین همان طور که دوست دارند بر اساس ذهنیات خود تفسیر می کنند و این مفهوم شناخت از یکدیگر را با تحریف روبرو می سازد.

    ۳- سوالات را به صورت مصداقی و مفهومی بپرسید. به جای سئوالات کلی، سعی کنید مفاهیم را به طرف مصداق ها و مثال های عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساسی، فکری یا رفتاری نشان می دهند. برای طرح سوالات خواستگاری مسئله حجاب در اهمیت بالایی برخوردار است. وقتی دخترخانمی محجبه است اگر سوالات خود را به صورت جزئی و مصداقی نپرسد ممکن است با جواب های کلی که برای سوالات کلی خود می شنود، نتواند طرف مقابل خود را به خوبی بشناسد و ممکن است در آینده بر سر حجاب و پوشش ایشان مشکل پیش بیاید؛ چون این احتمال وجود دارد که تعریف افراد از حجاب فرق داشته باشد و به عنوان مثال نامحرم های فامیل را جز نامحرمان ندانند و با آن ها راحت باشند.

    شما بهتر است به عنوان مثال به جای این که این سئوال کلی را بپرسید که نظرتان در مورد حجاب چیست؟ می توانید سئوالات جزئی زیر را بپرسید.

    نمونه سوالات مصداقی درباره حجاب همسر

    ۱- آیا آقایان هم باید حجاب داشته باشند؟ اگر بلی چند تا مثال بزنید؟

    ۲- آیا شما خانواده ای را دیده اید که به خاطر رعایت نکردن حجاب از طرف مرد گسسته شده است؟

    ۳- آیا به نظر شما برای حجاب خانم حتما چادر ضروریست؟

    ۴- آیا مانتو و مقنعه را حجاب می دانید؟

    ۵- آیا روسری و لباس پوشیده مثل بلوز و شلوار حجاب هست؟

    ۶- آیا خانم می تواند بین افراد نزدیک مثل پسر عمو، دوست، پسر خاله، یا اقوام بدون روسری باشد؟

    ۷- آیا تفاوتی بین پوششی که خانم با شوهرش داره و پوششی که با پسر خاله اش داره وجود دارد، تفاوتش چیست؟

    ۸- آیا به فرض پذیرش حجاب مورد نظر شما، کار خانم در محیط هایی که کاملا مردانه هست، مثل یک کارخانه یا معدن یا …، اشکالی دارد؟

    ۹- آیا یک آقا یا یک خانم پس از ازدواج می تواند یک ارتباط عاطفی با جنس مخالف داشته باشد؟ سطح این ارتباط را مثال بزنید؟ حدودش چقدر است؟

    ۱۰- آیا برای یک خانم دست دادن به یک اقوام نزدیک مثل پسر عمه را می پذیرید؟

    ۱۱- آیا خنده، شوخی، و سر به سر گذاشتن یک آقایی را که ازدواج کرده با خانم های دوست و فامیل را قبول دارید، یا همین مورد را در مورد خانم ها می پذیرید؟

    و صدها سوال از این دست که تمرکزشان بر جزئیات هست؟ یعنی مثال هایی که در زندگی های مختلف کم و بیش ممکن است پیش بیاید.

    این امر به طور کامل به شما بستگی دارد که سوال های جزئی، با مثال و متناسب با حال و احوال خود طرح کنید. تا با اطمینان کامل همسر آینده خود را انتخاب کنید و بر سر مسائلی که برایتان مهم است اختلاف نداشته باشید و اگر اختلاف کوچکی باشد؛ از نوع اختلاف سلیقه باشد و به راحتی حل شود.

    کلیدواژه ها: ازدواج, جنس مخالف, حجاب, خواستگار, سوالات خواستگاری, همسر
    موضوعات: پرسش و پاسخ, سبک زندگی  لینک ثابت  [ 07:43:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      حاج آقا گفت دوست دختر داشته باش!!    

     

    حاج آقا گفت دوست دختر داشته باش!!!!!!!!!

    حاج آقا:سلام عزیزم، بپرس.

    پسر جوان: دوست دختر اشکال داره؟

    حاج آقا:نه خیلی هم خوبه. اگه دختر خوبی سراغ داری از دستش نده.

    پسر جوان:حاج آقا جدی می‌گم، درست جواب بدید.

    حاج آقا:منم جدی می‌گم اصلاً خدا جنس دختر و پسر رو برای هم جذاب آفریده که به هم علاقه‌مند بشن و از هم لذت ببرن.

    پسر جوان:پس من با مجوز شما فردا می‌رم با یک دختر دوست می‌شم ها، ok؟!

    حاج آقا:خیلی خوبه، اگه لازم شد خودمم کمکت می‌کنم.

    پسر جوان:ایول حاج آقا ، دمتون گرم، اصلاً فکر نمی‌کردم این‌قدر پایه باشین!
    حاج آقا:حالا کجاشو دیدی! البته اگه می‌خوای با مجوز من بری، لطفاً همون جوری که من می‌گم اقدام کن.

    پسر جوان:چشم حاج آقا ، خیلی با حالی!

    حاج آقا:حالا کسی رو هم سراغ داری برای خودت؟

    پسر جوان:راستش یک نفر هست که ازش خوشم اومده.

    حاج آقا:به به مبارکه. پس زود باش که طرف از دست نره!

    پسر جوان:چه کار کنم؟ خودتون گفتید همه اقدامات با هماهنگی شما باشه!
    حاج آقا:تلفن بزن به خونه طرف و با مادرش یا پدرش قرار خواستگاری رو بذار، در مورد نوع و رنگ دسته گل خواستگاری هم می‌تونی از سلیقه خیلی خوب من استفاده کنی!

    پسر جوان:حاج آقا سر کارمون گذاشتی؟! من فقط می‌خوام باهاش دوست بشم. نه عشقی در کاره و نه ازدواج. مثل یک دوست.

    حاج آقا:یعنی چه جوری؟

    پسر جوان:مثل همه دوستای دیگه‌ام.

    حاج آقا:پسرا؟
    پسر جوان:بله.

    حاج آقا:یعنی اصلاً جنسیت در کار نیست؟

    پسر جوان:نه باور کنید اصلاً نیست. فقط یک رابطه عاطفی و دوستانه است. برای مثلاً درد دل کردن و…

    حاج آقا:باور می‌کنم البته در یک صورت.

    پسر جوان=چی؟

    حاج آقا:این دوست رو که فقط برای عواطف و دوستی می‌خوای و توجهی هم به جنسیتش نداری از بین پسرها انتخاب کنی.

    پسر جوان:آخه نمی‌شه که… .

    حاج آقا:چرا نمی‌شه اتفاقاً چون پسر هستن بیش‌تر هم درکت می‌کنن.
    پسر جوان:نه حاج آقا دختر خیلی عاطفی‌تره!

    حاج آقا:پس جنسیت هم مهمه!
    پسر جوان=یعنی می‌خواین بگین من قصدم شهوت‌رانی با دختر مردمه؟!

    حاج آقا=نه عزیزم من چند ساله که می‌شناسمت و می‌دونم پسر پاکی هستی فقط می‌خواستم بدونی و بدونم که اون چیزی که تو می‌خوای فراتر از یک دوست معمولیه، چیزی می‌خوای که به خصوصیات زنانه و دخترانه مربوط می‌شه و توی پسرها پیداش نمی‌کنی و مطمئن هستم تمایل جنسی به معنای خاصش منظور تو نیست. درسته؟

    پسر جوان:بله

    حاج آقا:پس حالا از اول بپرس تا جواب بدم.

    پسر جوان=دوستی با دختر بدون دید جنسی و شهوت اشکال داره؟

    حاج آقا=جواب چه جوری می‌خوای؟ شرعی؟ عقلی؟ روان‌شناسی؟ اجتماعی؟ و…

    پسر جوان:یک جواب می‌خوام که قانع بشم، آخه خیلی از هم‌کلاسیام دوست دختر دارن و به نظر میاد هیچ مشکلی ندارن و من احساس کمبود دارم. آخه من که نمی‌فهمم چند دقیقه در روز پیامک زدن و چند دقیقه صحبت با یک دختر چه مشکلی برای من می‌تونه ایجاد کنه؟

    حاج آقا=نظر خودت چیه؟
    پسر جوان=نمی‌دونم واقعا گیجم. از یک طرف خیلی‌ها رو می‌بینم که این‌جور رابطه رو دارن و هیچ مشکلی هم ندارن و از طرفی خیلی‌ها هم که آدم‌های باسوادی هستن و من قبولشون دارم با این کارها مخالفن. ولی واقعاً نمی‌تونم قبول کنم که خدا از لذت بردن من (که به هیچ کسی هم آسیب نمی‌زنه) ناراحت بشه.

    حاج آقا=به نظرت کی می‌تونه حرف آخر رو بزنه؟

    پسر جوان=شما بگید.

    حاج آقا:اگه تو یک وسیله برقی گرون قیمت و حساس بخری، از کجا می‌فهمی که چه‌طور باید ازش استفاده کنی که آسیبی نبینه و بهترین کارآیی رو داشته باشه؟

    پسر جوان=از کاتالوگش.

    حاج آقا:کاتالوگش رو کی می‌نویسه؟

    پسر جوان=کارخونه سازنده‌اش.

    حاج آقا:وقتی تو اون جنس رو خریدی و پولش رو دادی، چه دلیلی داره که کارخونه تو رو امر و نهی
    کنه و از بعضی استفاده‌ها منعت کنه و تو چرا باید به دفترچه راهنمایی که کارخونه نوشته عمل کنی؟

    پسر جوان=سودش به خودم می‌رسه چون اگه به دفترچه عمل نکنم خودم ضرر می‌کنم.

    حاج آقا:قبول داری که دستورات سازنده هر وسیله در واقع دستور به تو نیست بلکه خبر دادن به تو از یک واقعیت‌هایی درباره وسیله‌ای هست که مالکش هستی؟

    پسر جوان=بله کاملاً.

    حاج آقا:پس ببین نظر سازنده‌ات چیه. هر جا خدا می‌گه این کار واجبه یعنی برای این‌که جسم و روحت بهترین کارآیی و کم‌ترین آسیب رو داشته باشه این کار ضروریه و اگه می‌گه این کار حرومه یعنی این کار باعث آسیب به جسم یا روحت می‌شه. وگرنه خدا نه فقط از لذت بردن انسان از جنس مخالفش ناراحت نمی‌شه بلکه همون جوری که گفتم، اصلاً مرد و زن رو برای هم جذاب آفریده که از هم لذت ببرن.

    پسر جوان=پس به نظر شما هم این کار اشکال داره؟

    حاج آقا:به نظر من، نه. به نظر سازنده من و تو.

    پسر جوان=می‌شه بگین چه ضرری داره؟ آخه من که فقط یک رابطه عاطفی و دوستی می‌خوام!
    حاج آقا:البته رابطه‍ای که فقط با یک جنس مخالف حاصل می‍شه.

    پسر جوان=اگه خدا این دوستی رو منع کرده پس به این نیاز من چه جوابی می‍ده؟

    حاج آقا:ازدواج.

    پسر جوان:حالا کو تا ازدواج؟!

    حاج آقا:بله قبوله که فاصله بلوغ جنسی تا ازدواج خیلی زیاده اما اگه می‌خوای از ازدواجت لذت کامل رو ببری باید این دوره محرومیت رو تحمل کنی.

    پسر جوان:چه ربطی داره؟ این دوستی برای ارضای عواطفه و ازدواج برای ارضای خیلی چیزای دیگه. من تا زمانی که بتونم ازدواج کنم با یک نفر دوست هستم که آرامش داشته باشم.

    حاج آقا:یعنی بعد از ازدواج آرامش نمی‌خوای؟

    پسر جوان:چرا.
    حاج آقا:از همسرت یا باز هم از یک دوست دیگه که کسی غیر از همسرت باشه؟

    پسر جوان:نه دیگه، ما از اوناش نیستیم. اون موقع فقط همسر.

    حاج آقا:اصطلاح بیسکویت قبل از غذا رو شنیدی؟

    حاج آقا:منظورتون چیه؟!

    حاج آقا:یک روز مثلاً ساعت ۱۲ ظهر می‌ری خونه و گرسنه‌ای اما به دلایلی قراره ساعت یک غذا بخوری. اگه تا قبل از غذا بخوای یک کیک یا بیسکویت یا شیرینی یا… بخوری، مامانت چه عکس‌العملی نشون می‌ده؟

    پسر جوان:می‌زنه توی سرم و می‌گه یک کم جلو اون شکمتو بگیری نمی‌میری که! صبر کن یه ساعت دیگه غذا میارم.

    حاج آقا:مامانت از گرسنگی تو لذت می‌بره یا از خوردن تو ناراحت می‌شه؟

    پسر جوان:هیچ‌کدوم. فقط می‌خواد اشتهام کم نشه و غذام رو با لذت و کامل بخورم.

    حاج آقا=دوست دختر قبل از ازدواج هم حکم همون بیسکویت قبل از غذا رو داره! هر قدر ازش لذت ببری به همون مقدار از لذت ارتباطت با همسرت کم می‌شه حتی اگه این لذت بردن فقط در حد حرف زدن باشه. یا دست دادن یا… .

    پسر جوان:تا حالا این جوری نگاش نکرده بودم.

    حاج آقا:یک جمله هم بگم شاید خیالت راحت‌تر بشه. امیرالمومنین(علیه السلام) می‌فرمایند: برای هر کسی مقدار خاصی روزی مشخص شده (که البته راه‌هایی برای افزایش اون هست) و اگه کسی بخواد از راه حرام به روزی بیش‌تری برسه، به همون مقدار از حلالش کم می‌شه. لذت هم یکی از روزی‌های ماست اگه قراره تو در عمرت ۱۰۰ واحد لذت ببری، می‌تونی همه‌ش رو از همسرت ببری و می‌تونی ۱۰ یا ۲۰ یا ۵۰ تاش رو از بیسکویت قبل از غذا ببری و بقیه‌اش رو با همسر آینده‌ات. به نظرت تو کدوم حالت زندگیت گرم‌تره؟

    کلیدواژه ها: آرامش, ازدواج, حاج آقا, دوست دختر, دوست پسر, دوستی, دوستی با جنس مخالف, عشق, همسر
    موضوعات: خاطره  لینک ثابت  [ 07:40:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
     
    •  خانه  
    •  جزئیات صاحب وبلاگ  
    •  ورود  
    •  تماس