چرا باید به شهدا اقتدا کنیم
دلتنگی هایمان را چگونه بیان کنیم ، چرا … چرا آرامش نداریم …
دلهایمان بی تاب است و پر از اضطراب …
چشمانی که دیدن گناهان برایشان عادی شده و
گوشهایی که از استماع گناه غرق در لذت می شوند …
خداوندا میخواهم بگویم ما نفهمیدم که به اینجا رسیدیم …
خداوندا عنایتی کن تا چشمها و گوشهایمان را پاک کنیم …
قلبمان را با نور الوهیت جلا دهیم و زنگار بزداییم
باید به شهدا اقتدا کنیم …
اوج درد را زمانی میتوان فهمید
که در رفتار و اعمال آنان دقیق شد و تفاوت امروز مان را
منش آنها بسنجیم … وقتی شهید نظامی برای هنگام تلفن زدن در ایلام چشمش به بانویی می افتد
و سه روز گریه می کند به درگاه خداوند که خدایا من نفهمیدم ناموس مردم را دیدم
شهدایی که چنان مونس با کلام الله بودند که برای هر امری از آیات الهی مدد می جستند
اما امروز قرآنها در طاقچه های خانه ها قرار گرفته و گاهی غبار رویی می شود
خداوندا شهدایی که حتی در سخت ترین و سردترین شبها هم نماز شبشان ترک نمیشد
را چگونه قیاس کنم با وجود سراسر تقصر و غفلتمان …
مردان مردی که عبور گلوله های قرمز شبهای عملیات هراسی در دلشان ایجاد نمی کرد را چگونه قیاس کنم
با خودمان که از گلوله های قرمز امروز هراس داریم
گلوله های امروز همان فرهنگ تجمل گرایی و دوری از دین و ساده زیستی است … جنگ نرمی که جهادگر واقعی می طلبد
چقدر آماده ایم .. چقدر خودسازی کرده ایم … چقدر پایبند آرمانهایمان تحت هر شرایطی و هر فشار محیطی هستیم …
.. حواسمان هست ؟؟؟؟؟؟؟؟….