حریم آسمانی


حریم آسمانی

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی مثل نسیم سرد می گوید کنارت هستم ای تنها و دل آرام می گیرد... . . . . سلام دوستان ودختران عزیزآسمانی... به وبلاگ خودتون خوش اومدید.. امیدوارم اینجا لحظات خوشی داشته باشید . نظر بدید آسمانی ها منتظر حضور گرمتون هستم. مدیر وبلاگ : زینب بانو

موضوعات

  • همه
  • دختران شهر بهشت
  • مشق شب های دخترانه من
  • دلنوشته
  • مطالب تولیدی
  • پیامک
  • کلیپ
  • صوت و پاکدست
  • مقاله
  • پرسش و پاسخ
  • خاطره
  • کتاب
  • شعر و متن ادبی
  • جشن تولد ستاره ها
  • سبک زندگی
  • داستان
  • از حجاب دوروبر شما چه خبر
  • بازی حجاب
  • برسد به دست خدا
  • نرم افزار
  • اخبار حجاب
  • احادیث و روایات
  • احکام
  • شهدا و حجاب
  • محافظین حریم زینبی

  • آمار

  • امروز: 193
  • دیروز: 18
  • 7 روز قبل: 390
  • 1 ماه قبل: 1291
  • کل بازدیدها: 110685

  • صوت

    کد آهنگ

     
       
      باربی به دست من چادری شد...!    

     

    باربی به دست من چادری شد…!

     

    عروسک باربی رو وقتی کلاس سوم بودم شناختم…

    دست و پاش ۹۰درجه کج و راست میشد و انگشتای ظریفی داشت..

    و این برای من که عاشق چیزهای کوچولو و ظریف (مث خونه کوچیک،ماشین کوچیک) بودم رویا بود…

    خونه یکی از دخترهای افاده ای فامیل بودیم

    که برای آب کردن دل من ، کمد باربی هاشو بهم نشون داد…

    باباش وقتی سفرهای دریایی میرفت یکی از اینا رو براش می آورد…

    عید اون سال مامانم بعد از اصرار فراوان برام یکی از اونا رو با تمام وسایلش خرید….

    اون سال من به تکلیف رسیده بودم و باربی من لباس درست و حسابی نداشت….

    مامانم قاطیِ بازی کردن من میشد و میگفت آخه اینکه اینطوری نمیتونه بره بیرون…

    و براش یه شلوار و چادر نماز و یه چادر مشکی دوخت با مقنعه….

    فکر میکنید چی شد؟

    زانوهای باربی ام شکست….

    چون با من نماز میخوند و من وقت تشهد برای اینکه روی دو زانو بشینه زانوهاشو تا ته خم میکردم…

    و طبعا یک باربی آمریکایی عادتی به دو زانو چهار زانو نشستن نداره و اصلا خمی زانوهاش تا این حد طراحی نشده….

    من بعد از اون ۵ -۶ تا باربی دیگه خریدم و همشون بعد از دو روز زانو نداشتند…

    داشتم فکر میکردم چقد تحت تاثیر این عروسک بودم؟

    مامانم یه کاری کرد که من فک کنم بازیه

    ناخناشو با هم کوتاه کردیم چون میرفت مدرسه

    لاکاشو پاک کردیم…

    موهاشو بافتیم

    مث خودم چادر سرش کردم

    و نماز جمعه هم میرفت…

    مامانم خیلی ساده نذاشت من مث باربی بشم چون باربی مث من شد…

    منبع : پایگاه تخصصی حجاب و عفاف (گوهر ناب)

    کلیدواژه ها: باربی, باربی به دست من چادری شد, حجاب, عروسک, نماز جمعه, چادر
    موضوعات: خاطره, سبک زندگی  لینک ثابت [شنبه 1395-08-22] [ 08:18:00 ب.ظ ]

    6 نظر »
     
    •  خانه  
    •  جزئیات صاحب وبلاگ  
    •  ورود  
    •  تماس