حریم آسمانی


حریم آسمانی

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی مثل نسیم سرد می گوید کنارت هستم ای تنها و دل آرام می گیرد... . . . . سلام دوستان ودختران عزیزآسمانی... به وبلاگ خودتون خوش اومدید.. امیدوارم اینجا لحظات خوشی داشته باشید . نظر بدید آسمانی ها منتظر حضور گرمتون هستم. مدیر وبلاگ : زینب بانو

موضوعات

  • همه
  • دختران شهر بهشت
  • مشق شب های دخترانه من
  • دلنوشته
  • مطالب تولیدی
  • پیامک
  • کلیپ
  • صوت و پاکدست
  • مقاله
  • پرسش و پاسخ
  • خاطره
  • کتاب
  • شعر و متن ادبی
  • جشن تولد ستاره ها
  • سبک زندگی
  • داستان
  • از حجاب دوروبر شما چه خبر
  • بازی حجاب
  • برسد به دست خدا
  • نرم افزار
  • اخبار حجاب
  • احادیث و روایات
  • احکام
  • شهدا و حجاب
  • محافظین حریم زینبی

  • آمار

  • امروز: 12
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1234
  • 1 ماه قبل: 3500
  • کل بازدیدها: 113831

  • صوت

    کد آهنگ

     
       
      «امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود...!»    

    «امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود…!»

     

    از خانه بیرون آمدم.

    کوچه «شهید مظفری» تابلوئی است که هر بار دیدنش مرا به فکر فرو می برد؛ او که بوده، کجا شهید شده؟…

    پیچ و خم های محله را طی کردم و تابلوهایی که هر یک به نام شهیدی است؛ سر از خیابان درآوردم، خیابانی شلوغ و پر سر و صدا.

    خیابان انقلاب، یک سو میدان آزادی و سوی دیگر میدان امام حسین. غرب این خیابان آزادی است و شرق آن امام حسین.

    با خودم گفتم: «زینب کمی سوی آزادی برو شاید آنچه می خواهی در آن سو باشد.»

    راهم را به سوی غرب کج کردم، هر قدم که بر می داشتم خاطرم مکدر می شد؛ مکدر از رنگ ها و مدل های جور واجور؛ حجاب هایی که نبود، بی حجابی هایی که بود و نگاه های غریبی که مرا با چادر مشکی و بلندم زیر زخمه سیلی می گرفت و هزاران حرف های ناگفته و تمسخر های آشفته، نگاهم حیران و قلبم آزرده.

    خدا را شکر هنوز چیزی از انقلاب دور نشده ام بهتر است برگردم.

    به آزادی و بی غیرتی، به آزادی و بی عفتی، به آزادی و لودگی پشت کردم و رو به سوی امام حسین بازگشتم.

    با هر قدم به یاد امام حسین(علیه السلام) می افتادم؛ رشادت و عظمتش، مردانگی و غیرتش، آزادگی و همتش، و غربت و شهادتش…

    «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست     وین چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست»

    نمی دانم چرا هر وقت به حسین(علیه السلام) می اندیشم به یاد زینب کبری(سلام الله علیها) می افتم، گویا جدایی بینشان هرگز رقم نخورده است.

    «السلام علی قلب زینب الصبور و علی لسانها الشکور»

    تو که بودی؟ صبر از صبر تو شرمنده!

    استقامت از قامت خمیده تو بالنده!

    بردباری و شکر گزاری در مصیبت ها درسی است از تو.

    حجابت، عفت و عصمتت برایم درسی فراموش نشدنی است.

    اظهار عجز پیش ستمگران نکردی!

    سرافراز ماندی و با شجاعت پوزه کریه دشمنان را به خاک مالیدی که «ما رایت الا جمیلا»

    تو منادی آزادی و غیرتی، تو طلایه دار حریت و عزتی،

    تو رهرو راه آزادی و عبودیتی، تو نمونه حریت و ولایتی…

    در راستای انقلاب به سوی امام حسین که قدم می نهی جای جای تاکسی ها صدا می زنند: «امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود…»

    نه!

    من می خواهم چون حربن یزید ریاحی پای پیاده به امام حسین(علیه السلام) برسم.

    چون در این قدم قدم ها تا امام حسین(علیه السلام) دریا دریا معرفت نهفته است.

    با هزار امید از انقلاب به سوی امام حسین رهسپارم؛ شاید که بیابم گمشده ام را، شاید که بیابم خویشتنم را.

    قدری که پای نهادم در این راه دیدم که باز از هر سو مردمی بیگانه از این مسیر و از امام حسین(علیه السلام) هریک شتابان به دنبال چیزی رهپویند.

    با خود لختی اندیشیدم، آیا به راستی نگاه من به امام حسین(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) و شهید و شهادت همان نگاهی است که دیگران دارند؟!

    اینان برای من چه مفهومی دارند؟ این واژه ها چیستند؟ تنها کلماتی در کنار هم و بی معنا؟! یا حقایقی ژرف و حیات بخش!

    نه همگان اینگونه نمی اندیشند.

    آن ها به این عبارات تنها به عنوان اسم خیابان ها و کوچه ها نگاه می کنند تا مبادا خانه خود و مسیر خود را گم کنند!

    نه!

    برای حسینی زیستن تنها نام حسین کافی نیست

    برای زینبی بودن تنها نام زینب کافی نیست

    باید رسم زینب را آموخت تا زینبی شد…

    ****

    نویسنده و گوینده : زینب مظفری (مدیر وبلاگ)


    دریافت ویدیو

    کلیدواژه ها: اربعین, امام حسین, امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود..., بی حجابی, بی عفتی, بی غیرتی, تاکسی, حجاب, حربن یزید ریاحی, حضرت زینب, خاطره اربعین, خیابان, خیابان انقلاب, دلنوشته اربعین, دلنوشته اربعین، غم کربلا، راهپیمایی مجازی کربلا, دلنوشته امام حسین, رسم زینبی, رشادت, شرق, شهید مظفری, صبر, غرب, غیرت, ما رایت الا جمیلا, مردانگی, میدان ازادی, میدان امام حسین, ولایت, کوچه
    موضوعات: مشق شب های دخترانه من, دلنوشته, مطالب تولیدی, کلیپ, شهدا و حجاب, محافظین حریم زینبی  لینک ثابت [شنبه 1400-07-03] [ 02:56:00 ب.ظ ]

    2 نظر »

       
      قرآن چه کسی را اُمُّل می داند؟    


    قرآن چه کسی را اُمُّل می داند؟


    آیا بی حجابی تمدن است؟ تبرج یعنی چه؟ قرآن چه کسی را اُمُّل می داند؟

    تبرج یعنی چه؟

    حجة الاسلام قرائتی:
    گاهي وقتها هم بعضي افراد مثلاً بد حجابي و بي‌حجابي را تمدن مي‌دانند و پوشش را املي فكر مي‌كنند.

    قرآن مي‌فرمايد كه: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏» (احزاب/33) «تَبَرُّج» از برج است.

    ♨️ما به چه برج مي‌گوييم؟ ساختمان‌هايي كه خودش را نشان مي‌دهد.♨️

    ❌ «تَبَرُّج» يعني خانم از خانه بيرون مي‌آيي خودت را برج نكن. اين كرامت انسان است.⚜

    ☝️من بارها گفتم.كسي كه خودش را آرايش مي‌كند در خيابان مي‌آورد، يعني مردم حراج شدم.

    ✋اسلام مي‌گويد: خانم تو حراج نيستي. هركس مي‌خواهد به تو نگاه كند، بايد خرج تو را بدهد. يك ميليون، ده ميليون. بايد ميليون‌ها تومان صرف كند، خانه تهيه كند. آبش، گازش، برقش، تلفنش، زندگي تو را بايد كامل تأمين كند، اگر نوكر تو شد، حق دارد به تو يك نگاهي بكند. وگرنه به هر جوان هرزه‌اي خودت را عرضه كني، اين حراج كردن است.

    خدا به زنهاي پيغمبر مي‌گويد: «وَ قَرْنَ في‏ بُيُوتِكُن‏» (احزاب/33) از خانه بيرون نياييد، بعد مي‌گويد: اگر مي‌خواهيد بياييد، بيرون بياييد، چون زن گاهي لازم است از خانه بيرون بيايد. مشكلي نيست. حضرت زهرا، زنان پيغمبر تا درون جبهه‌ها هم با پيغمبر مي‌رفتند. بيرون بروند مشكل ندارد. نماز جماعت، حج، زيارت، تحصيل، مداوا، خدمت به جامعه.

    زن مثل مرد مي‌تواند موجود فعالي باشد، اما خودش را برج نكند. چون وقتي برج كردي دل چه كسي راضي مي‌شود؟ «فَيَطْمَعَ الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ» (احزاب/32) اين عربي‌هايي كه مي‌خوانم قرآن است.
    ❌«يَطْمَعَ» طمع مي‌كند. يعني دلش هوا مي‌كند. چه كسي؟ «الَّذي في‏ قَلْبِهِ مَرَضٌ» آن كسي كه در قلبش مرض است، يعني بيماردلان‌اند، روحش بيمار است، يك آدم هوس باز است، او دنبالت راه مي‌افتد. خودت را برج كردي، خودت را حراج كردي، هرزه‌ها عقب تو راه مي‌افتند. اين كمال است⁉️

    ⛔️اگر ما يك شيريني را كه يك پارچه‌اي روي آن است برداريم مگس‌ها روي اين شيريني جمع شوند، اين براي اين شيريني ارزش است؟ يا اين شيريني را آلوده مي‌كند.⛔️

    بعد قرآن مي‌گويد: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّة» (احزاب/33) خيلي قشنگ است. اين جاهليت مهم است. يعني خانم فكر نكن اين تمدن است. اين جاهليت است.

    ⭕️اگر برهنگي تمدن بود، همه‌ي حيوان‌ها متمدن بودند. چون حيوان‌ها لباس ندارند. پيراهن ندارند. اگر لباس نداشتن تمدن است، حيوان‌ها هم متمدن هستند.⭕️

    ❓چه کسی اُمُّل است؟

    برهنگي تمدن نيست، قرآن مي‌گويد: «تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّة» يعني اگر كسي خودش را برج كند، اين مرتجع است، اين اُمُّل است. برگشته به زمان جاهليت. زمان جاهليت در مقابل زمان عالميت است. يعني علم در مقابلش زمان جاهليت است. قبل از اسلام را زمان جاهليت مي‌گويند. بعد از اسلام ديگر زمان جاهليت نيست. ديگر اگر كسي خانمي نيمه برهنه خودش را عرضه كرد، اين متمدن نيست، اين به جاهليت برگشته است. برهنگي تمدن نيست. وگرنه حيوان‌ها متمدن‌تر هستند. برج قرار دادن عالمي نيست، جاهلي است. «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى‏» (احزاب/33)

    منبع : پایگاه درس هایی از قرآن

    کلیدواژه ها: آرایش, استاد قرائتی, بی حجابی, تبرج, تمدن, حجاب, قرآن, قرآن چه کسی را اُمُّل می داند؟, مقاله
    موضوعات: مقاله, پرسش و پاسخ  لینک ثابت [پنجشنبه 1395-09-04] [ 08:24:00 ب.ظ ]

    8 نظر »

       
      «امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود...»    

     


    «امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود…»

     

    از خانه بیرون آمدم.

    کوچه «شهید مظفری» تابلوئی است که هر بار دیدنش مرا به فکر فرو می برد؛ او که بوده، کجا شهید شده؟…

    پیچ و خم های محله را طی کردم و تابلوهایی که هر یک به نام شهیدی است؛ سر از خیابان درآوردم، خیابانی شلوغ و پر سر و صدا.

    خیابان انقلاب، یک سو میدان آزادی و سوی دیگر میدان امام حسین. غرب این خیابان آزادی است و شرق آن امام حسین.

    با خودم گفتم: «زینب کمی سوی آزادی برو شاید آنچه می خواهی در آن سو باشد.»

    راهم را به سوی غرب کج کردم، هر قدم که بر می داشتم خاطرم مکدر می شد؛ مکدر از رنگ ها و مدل های جور واجور؛ حجاب هایی که نبود، بی حجابی هایی که بود و نگاه های غریبی که مرا با چادر مشکی و بلندم زیر زخمه سیلی می گرفت و هزاران حرف های ناگفته و تمسخر های آشفته، نگاهم حیران و قلبم آزرده.

    خدا را شکر هنوز چیزی از انقلاب دور نشده ام بهتر است برگردم.

    به آزادی و بی غیرتی، به آزادی و بی عفتی، به آزادی و لودگی پشت کردم و رو به سوی امام حسین بازگشتم.

    با هر قدم به یاد امام حسین(علیه السلام) می افتادم؛ رشادت و عظمتش، مردانگی و غیرتش، آزادگی و همتش، و غربت و شهادتش…

    «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست     وین چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست»

    نمی دانم چرا هر وقت به حسین(علیه السلام) می اندیشم به یاد زینب کبری(سلام الله علیها) می افتم، گویا جدایی بینشان هرگز رقم نخورده است.

    «السلام علی قلب زینب الصبور و علی لسانها الشکور»

    تو که بودی؟ صبر از صبر تو شرمنده!

    استقامت از قامت خمیده تو بالنده!

    بردباری و شکر گزاری در مصیبت ها درسی است از تو.

    حجابت، عفت و عصمتت برایم درسی فراموش نشدنی است.

    اظهار عجز پیش ستمگران نکردی!

    سرافراز ماندی و با شجاعت پوزه کریه دشمنان را به خاک مالیدی که «ما رایت الا جمیلا»

    تو منادی آزادی و غیرتی، تو طلایه دار حریت و عزتی،

    تو رهرو راه آزادی و عبودیتی، تو نمونه حریت و ولایتی…

    در راستای انقلاب به سوی امام حسین که قدم می نهی جای جای تاکسی ها صدا می زنند: «امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود…»

    نه!

    من می خواهم چون حربن یزید ریاحی پای پیاده به امام حسین(علیه السلام) برسم.

    چون در این قدم قدم ها تا امام حسین(علیه السلام) دریا دریا معرفت نهفته است.

    با هزار امید از انقلاب به سوی امام حسین رهسپارم؛ شاید که بیابم گمشده ام را، شاید که بیابم خویشتنم را.

    قدری که پای نهادم در این راه دیدم که باز از هر سو مردمی بیگانه از این مسیر و از امام حسین(علیه السلام) هریک شتابان به دنبال چیزی رهپویند.

    با خود لختی اندیشیدم، آیا به راستی نگاه من به امام حسین(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) و شهید و شهادت همان نگاهی است که دیگران دارند؟!

    اینان برای من چه مفهومی دارند؟ این واژه ها چیستند؟ تنها کلماتی در کنار هم و بی معنا؟! یا حقایقی ژرف و حیات بخش!

    نه همگان اینگونه نمی اندیشند.

    آن ها به این عبارات تنها به عنوان اسم خیابان ها و کوچه ها نگاه می کنند تا مبادا خانه خود و مسیر خود را گم کنند!

    نه!

    برای حسینی زیستن تنها نام حسین کافی نیست

    برای زینبی بودن تنها نام زینب کافی نیست

    باید رسم زینب را آموخت تا زینبی شد…

    ****

    نویسنده : زینب مظفری (مدیر وبلاگ)


    کلیدواژه ها: امام حسین(ع), امام حسین، امام حسین، امام حسین نبود..., بی حجابی, بی عفتی, بی غیرتی, تاکسی, حجاب, حربن یزید ریاحی, حضرت زینب(س), خیابان, خیابان انقلاب, رسم زینبی, رشادت, شرق, شهید مظفری, صبر, غرب, غیرت, ما رایت الا جمیلا, مردانگی, میدان آزادی, میدان امام حسین, کوچه
    موضوعات: دلنوشته, مطالب تولیدی, محافظین حریم زینبی  لینک ثابت [شنبه 1395-08-15] [ 05:52:00 ب.ظ ]

    9 نظر »

       
      "مرگ غیرت"    


    مرگ غیرت


    سکوت اختیار کنید برای چنددقیقه بابت مرگ غیرت درگوشه دل و فرهنگمان

    غیرت را این روزها باخیلی چیزها عوض کرده ایم

    غیرت راداده ایم وبه جایش حسادت گرفتیم

    پسرهای مابه جای اینکه به ناموس شان چادربدهند مانتو تنگ و رنگ و وارنگ میدهند

    به خاطر یک ساعت راه رفتن کنارش تابه بقیه نشان بدهند سلیقه خودشان را

    دختر به جای اینکه غیرتی بشود و حجابش رامحکم کند تا چشم های گرسنه از هوس خیره شان نشوند

    در عوض خودرا به بدترین نحوه ممکن عرضه این نگاه ها میکنند

    این ها همه نشان ازمرگ غیرت ماست بیایم برای مرگ غیرت خود مشکی بپوشیم…

    منبع : http://harimeasemani.blogfa.com

    کلیدواژه ها: بی حجابی, بی غیرتی, حجاب, دلنوشته حجاب, غیرت, مرد بی غیرت, مرگ غیرت, چادر
    موضوعات: دلنوشته  لینک ثابت [شنبه 1395-08-08] [ 07:53:00 ب.ظ ]

    2 نظر »

       
      " تیر سه شعبه "    


    تیر سه شعبه


    ????حاج آقاے قرائتے زیبا گفتند :????

     تیر سہ شعبہ یعنے چہ ؟????

     تیر سہ شعبہ بہ گلوے علے اصغر زدند.


     فرمودند:

     تیر سہ شعبہ همین ڪارهایے است 

     ڪہ ما در ڪوچہ و خیابان انجام دهیم????

     ????همین بد حجابے ‼️

     ✋سہ شعبہ دارد !????

     1⃣یڪ شعبہ اش این است ????

     ↩️ڪہ خودمان گناہ مے ڪنیم????

     2⃣یڪ شعبہ این است???? 

    ↩️ڪہ دیگران را بہ گناہ انداختیم????آن جوانے ڪہ بہ گناہ مے افتد دراین فضا بہ گناہ مے افتد????

     3⃣یڪ شعبہ???? 

     قلب امام زمان است ????????

     ڪہ ما نشانہ گرفتیم????

     ????واے برما ……????????

    منبع : حاج آقا قرائتی(درس هایی از قرآن)

     

     

    کلیدواژه ها: بی حجابی, تیر, تیر سه شعبه, حاج آقا قرائتی, حجاب, درس هایی از قرآن, سخنرانی, شعبه, علی اصغر
    موضوعات: پرسش و پاسخ  لینک ثابت [سه شنبه 1395-07-27] [ 10:32:00 ب.ظ ]

    2 نظر »
    1 2 »
     
    •  خانه  
    •  جزئیات صاحب وبلاگ  
    •  ورود  
    •  تماس