حریم آسمانی


حریم آسمانی

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی مثل نسیم سرد می گوید کنارت هستم ای تنها و دل آرام می گیرد... . . . . سلام دوستان ودختران عزیزآسمانی... به وبلاگ خودتون خوش اومدید.. امیدوارم اینجا لحظات خوشی داشته باشید . نظر بدید آسمانی ها منتظر حضور گرمتون هستم. مدیر وبلاگ : زینب بانو

موضوعات

  • همه
  • دختران شهر بهشت
  • مشق شب های دخترانه من
  • دلنوشته
  • مطالب تولیدی
  • پیامک
  • کلیپ
  • صوت و پاکدست
  • مقاله
  • پرسش و پاسخ
  • خاطره
  • کتاب
  • شعر و متن ادبی
  • جشن تولد ستاره ها
  • سبک زندگی
  • داستان
  • از حجاب دوروبر شما چه خبر
  • بازی حجاب
  • برسد به دست خدا
  • نرم افزار
  • اخبار حجاب
  • احادیث و روایات
  • احکام
  • شهدا و حجاب
  • محافظین حریم زینبی

  • آمار

  • امروز: 231
  • دیروز: 18
  • 7 روز قبل: 390
  • 1 ماه قبل: 1291
  • کل بازدیدها: 110685

  • صوت

    کد آهنگ

     
       
      "خواهرم حجاب تو بها است نه بهانه"    


     

    “خواهرم حجاب تو بها است نه بهانه”

     

    ای بانو اگر تربیت ” غلط ” به تو آموخت غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن! شهید مطهری به من گفت: غیرت، عشق مرد به ناموسش است ؛ و حیا، احترام زن به خودش…اگر تربیت ” غلط ” به توآموخت که مرد میتواند زنش رابزند !اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند… تربیت ” غلط ” به تو گفت که دیه زن نصف دیه ی مرد است چون ارزشش کمتر از مرد است.. ‌:شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که : اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند دیه ی من بیشتر است….اگر تربیت ” غلط “به تو گفت که زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد…؛شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت :که زن احساسات و عواطفش دوبرابر مرد است و از این رو ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود. ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی…

    تقدیم به تمام بانوان ایرانی

    منبع : وبلاگ ناگفته ها

    کلیدواژه ها: بانوان ایرانی, حجاب, خواهرم حجاب تو بها است نه بهانه, شهید مطهری, عفاف
    موضوعات: دختران شهر بهشت, مشق شب های دخترانه من  لینک ثابت [دوشنبه 1395-11-18] [ 10:39:00 ب.ظ ]

    11 نظر »

       
      حجاب و عفاف از منظر امام رضا علیه السلام    

     

    حجاب و عفاف از منظر امام رضا علیه السلام

     

    طليعه

    فلسفه پوشش و حجاب اسلامي از مهم‏ترين موضوعاتي است كه امروزه در جامعه اسلامي ما مطرح است و تشريح حكم اسلامي حجاب و پاسخ به شبهات آن براي تمام مبلغان گرامي ضروري است. به اين سبب ما در آستانه شهادت امام هشتم علیه السلام به شرح دو سخن حكيمانه امام رضا علیه السلام در اين باره مي‏پردازيم:

    فلسفه عفاف و حجاب

    محمّد بن سنان مي‏‏گويد: حضرت امام رضا علیه السلام در جواب سؤالات من، نامه‏ هایي برایم ارسال داشتند كه در فرازي از آن فرموده بودند: «حُرِّمَ النَّظَرُ إِلَي شُعُورِ النِّسَاءِ الْمَحْجُوبَاتِ بِالْأزْوَاجِ وَ غَيْرِهِنَّ مِنَ النِّسَاءِ لِمَا فِيهِ مِنْ تَهْيِيجِ الرِّجَالِ وَ مَا يَدْعُوا التَّهْيِيجُ اِلَی الْفَسَادِ وَ‌ الدُّخُولِ فِيمَا لَا يَحِلُّ وَ لَا يَحْمِلُ [يَجْمُلُ] وَ كَذَلِكَ مَا أشْبَهَ الشُّعُورَ إِلَّا الَّذِي قَالَ اللهُ تَعَالَي وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ‌ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ الْجِلْبَابِ وَ لَا بَأسَ بِالنَّظَرِ إِلَی شُعُورِ مِثْلِهِنَّ.»[1]
    «نگاه كردن به موهاي زنان شوهردار وغیرشوهردار، حرام است؛ زيرا اين نگاه، مرد را تهييج و تحريك مي‌كند. و تهييج، شخص را به فساد و داخل شدن در حرام و اعمال ناپسنديده مي‌كشاند و همچنين است حكم نگاه به غير مو،‌ [كه نگاه مرد به آنها حلال نيست،] مگر در موردي كه حق‌تعالي [در قرآن، آن را استثنا كرده و] فرموده است: ‏(وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ‌ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ)؛ «بر زنان سالخورده كه از ولادت و عادت بازنشسته، اميد ازدواج ندارند باكي نيست كه لباسهايشان را غير از چادر بر زمين بگذارند و اشكالي ندارد كه به موهاي مثل اين زنان نگاه شود.»

    عامل ترغيب زنان به حجاب و عفاف

    روزي حسن بن جهم به محضر امام رضا علیه السلام‌ مشرف شد. وي متوجه شد كه حضرت، ظاهري آراسته دارد و خضاب[2] هم كرده است. با تعجب پرسيد: «خضاب كرده‌ايد؟» امام فرمود: «نَعَمْ بِالْحِنَّاءِ وَ الْكَتَمِ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ فِي ذَلِكَ لَأَجْراً إِنَّهَا تُحِبُّ أَنْ تَرَى مِنْكَ مِثْلَ الَّذِي تُحِبُّ أَنْ تَرَى مِنْهَا يَعْنِي الْمَرْأَةَ فِي التَّهْيِئَةِ وَ لَقَدْ خَرَجْنَ نِسَاءٌ مِنَ الْعَفَافِ إِلَى الْفُجُورِ مَا أَخْرَجَهُنَّ إِلَّا قِلَّةُ تَهْيِئَةِ أَزْوَاجِهِنَّ؛[3] بله، با حنا و برگ نيل خضاب كرده‌ام؛ مگر نمي‌داني كه اين كار، سودي فراوان دارد؛ از جمله آنكه همسر تو دوست دارد در تو همان زيبايي و آراستگي را ببيند كه تو دوست داري در او ببيني، و زناني [در اقوام گذشته] از دايره عفت، بيرون رفتند و فاسد شدند. و چنين نشدند، مگر به دليل كم‌توجهي شوهرانشان به آرايش خود.»
    حضرت رضا علیه السلام در سخن ديگري در همين باره فرمود: «أَنَّ نِسَاءَ بَنِي إِسْرَائِيلَ خَرَجْنَ مِنَ الْعَفَافِ إِلَى الْفُجُورِ مَا أَخْرَجَهُنَّ إِلَّا قِلَّةُ تَهْيِئَةِ أَزْوَاجِهِنَّ؛[4] زنان يهود از عفت بيرون رفتند و فاسد شدند، و چنين نشدند مگر به دليل كم‌توجهي شوهران به آرايش و نظافت خود.»
    و نيز فرمود: «وَ قَالَ إِنَّهَا تَشْتَهِي مِنْكَ مِثْلَ الَّذِي تَشْتَهِي مِنْهَا؛[5] همسرت از تو همان را مي‌خواهد كه تو از او توقع داري.»

    با توجه به سخن امام رضا علیه السلام معلوم مي‌شود كه هدف دين از ضروري دانستن حجاب، حذف زمينه‌هاي فساد است. همچنين بايد مرد و زن مسلمان، مسائل جنسي خود را منحصر به كانون گرم خانواده قرار دهد؛‌ وگرنه جامعه از سلامت جنسي برخوردار نخواهد بود.

    پی نوشت ها :

    [1] علل الشرايع، شيخ صدوق، نشر داوري، قم، ج 2، ص 565، باب علة تحريم النظر إلي شعور النساء.
    [2] آنچه كه موي سر و صورت يا پوست بدن را با آن رنگ كنند مثل حنا يا وسمه و يا ساير لوازم آرايشي كه انسان ظاهرش را زيبا و گلگون كند.
    [3] مكارم الأخلاق، حسن طبرسي، نشر شريف رضي، ص 81، الفصل الثالث في الخضاب.
    [4] همان، ص 80.
    [5] همان.

    برگرفته از : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 133

    کلیدواژه ها: امام رضا ع, ترغیب, حجاب, حجاب و عفاف از منظر امام رضا علیه السلام, خضاب, زمینه های فساد, عامل ترغيب زنان به حجاب و عفاف, عفاف, فلسفه عفاف و حجاب, مسائل جنسی
    موضوعات: احادیث و روایات  لینک ثابت [سه شنبه 1395-09-09] [ 10:08:00 ق.ظ ]

    6 نظر »

       
      حیا در کجاست؟    


    حیا در کجاست؟


    بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

    گویند: حضرت آدم (ع) نشسته بود، شش نفر آمدند. سه نفر طرف راستش و سه نفر دیگر طرف چپ وی نشستند. از اینها سه نفر سفید و سه نفر سیاه بودند.

    آدم به یکی از سفیدها که سمت راست او نشسته بود، گفت: تو کیستی؟ گفت: عقلم. فرمود: جای تو کجاست؟ گفت: مغز.

    از دومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: مهر هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل.

    از سومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: حیا هستم. آدم (ع) سؤال کرد: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم.

    سپس آدم (ع) به جانب چپ نگاه کرد و از یکی از سیاهان سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: من تکبر هستم. پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در مغز. آدم (ع) پرسید: با عقل در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، عقل می رود.

    از دومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: حسد هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل. پرسید: با مهر در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، مهر می رود.

    از سومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: طمع هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم. پرسید: با حیا در یک جا هستید؟ گفت: من که داخل شوم، حیا خارج می شود.(1)

    پی نوشت:

    (1).مواعظ العددیه،ص 310

    منبع : مشاهده شده در کتاب چرا حجاب؟ / ابراهیم خرمی مشگانی / ص 54

    کلیدواژه ها: حجاب, حضرت آدم, حیا, حیا در کجاست؟, داستان حجاب, عفاف, چادر
    موضوعات: داستان  لینک ثابت [پنجشنبه 1395-08-27] [ 10:05:00 ب.ظ ]

    2 نظر »

       
      "رابطه حجاب و عفاف"    


    پاسخ این شبهه که چادر ربطی به عفاف ندارد و قلب انسان باید عفیف باشد و نیازی به چادر نیست…

    رابطه حجاب و عفاف


    گاه گفته می شود که چادر زن، هیچ ربطی به عفاف او ندارد. قلب و دل انسان باید پاک باشد و در غیر این صورت،پوشیدن صد تا چادر هم سودی نمی بخشد. در این راستا، از زبان شعر نیز مدد گرفته شده و برای مثال، می گویند:

    چشم و دل را پرده می بایست امّا از عفاف                               چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود
    زنان را عصمت و عفّت ضرور است                                            نه چادر لازم و نه چاقچور است
    چه زن خواهد که گردد با تو پیوند                                              نه چادر مانعش گردد نه روبند (۱)

    گاهی نیز به زنان روستایی و ایلات استناد شده که با وجود اینکه چادر نمی پوشند، ولی عفیف و پاک هستند.

    و اما پاسخ:


    ۱٫ به طور اجمال می پذیریم که ممکن است زنانی باشند که به رغم رعایت حجاب ظاهری و پوشیدن چادر، از نعمت عفاف بی بهره باشند یا در مقابل، زنانی باشند که در عین عفیف بودن، حجاب شرعی را رعایت نکنند. همچنین، درست است که عفیف بودن، با چادری بودن یکی نیست. چادر نوعی از حجاب ظاهری و عفّت، حجاب درونی و باطنی است، ولی نمی توان گفت هیچ ارتباطی بین عفاف و چادر وجود ندارد. مگر می توان رابطه ظاهر و باطن را نادیده گرفت؟
    کسی که سیرت و باطنی پاک داشته باشد، آثار این پاکی درونی، خواه ناخواه در اعمال و رفتارش نمایان خواهد شد و در مقابل، متانت در سلوک و رفتار ظاهری و نیز رعایت عفاف در گفتار و کردار، حتّی اگر شده به مرور زمان، بر باطن اثر نهاده و عفت درونی را به همراه خواهد آورد. مگر نه اینکه رنگ لباس بر روان آدمی اثر می گذارد؟ مگر نه اینکه نام افراد در شخصیت درونی آنها تأثیر دارد؟ نوع پوشش ظاهری انسان نیز چنین است. (۲)

    ۲٫ اینکه «دل باید پاک باشد»، مغالطه ای است جاهلانه، نه یک استدلال منطقی. ظاهر هر کس، آینه ای است که باطن او را انعکاس می دهد. به قول معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» اگر دلی پاک باشد، به یقین نباید جز رفتار و کردار پاک از آن سرچشمه گیرد، ولی آیا رفتار زشتی چون خودنمایی، عشوه گری و دل و دین ربودن از بیماردلان به واسطه انتخاب نامناسب نوع، مقدار و رنگ پوشش ظاهری، رفتاری است که می تواند از درون پاک برخاسته باشد؟

    ظاهر هر کس،آینه ای است که باطن او را انعکاس می دهد. به قول معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»

    ۳٫ اگر فرض کنیم زنان بی حجاب، عفیف و پاک دامن باشند و به اصطلاح، قلب و دلشان پاک باشد، آیا مردان نیز خواهند توانست هنگام دیدن آنها با آن وضع، قلب و دل خویش را پاک نگه دارند؟ آیا تحریک نخواهند شد، هوس بازی نمی کنند و مزاحم زنان پاک و عفیف نشده و امنیّت آنان را خدشه دار نخواهند کرد؟ نه تنها تجربه که تحقیقات علمی و روان شناسی نیز خلاف این مطلب را ثابت کرده است.(۳)

    ۴٫ عجیب اینکه بعضی از آقایان در این مقام، چنان با اطمینان از خود سخن می گویند که گویی بدان پایه از پاکی رسیده اند که دیگر نسبت به حجاب زن احساس نیاز نمی کنند و بر همین مبنا، می خواهند لزوم حجاب را انکار کنند. به راستی اگر این آقایان بدان درجه از وارستگی رسیده اند، دست کم باید در موضع بی تفاوتی به حجاب زن قرار گیرند، نه مخالفت. همین حسّاسیت های ناشیانه خبر می دهد که ناراحتی این گونه افراد، از محدود گردیدن نگاه های آزادشان سرچشمه می گیرد، نه از کیفیّت و ماهیّت خاصّی از حجاب زن.

    به راستی، اگر ایشان به حجاب و بی حجابی کاری نداشتند، چرا این قدر درباره پوشیدن رخ زیبا حساسیت نشان داده و افزون بر آن، چطور است که پوشیدن صورت های زشت را عین عدل و صواب دانسته اند؟ (۴)

    ۵٫ منتقدان چادر، گاه به زنان روستایی و عشایراستناد کرده اند که در عین نداشتن چادر، عفیف و پاک هستند.
    جای سؤال دارد که در میان همه زن ها، چرا به زنان روستایی و عشایر که بخش اندکی از زنان را تشکیل می دهند؛ استناد شده است؟ در ضمن باید توجه داشت که زنان روستایی، هرچند به دلیل کار و فعالیت در مزارع و دیگر علت ها چادر نمی پوشند، ولی کمتر زنی بی حجاب در میان آنان دیده می شود. از این گذشته، در میان زنان زحمتکش عشایر و روستایی، حتی یک زن بیکار و رنگ آمیزی شده پیدا نمی شود.

    در میان زنان زحمتکش عشایر و روستایی که به آنها استناد می کنند،حتی یک زن بیکار و رنگ آمیزی شده پیدا نمی شود. پوست خشکیده و آفتاب سوخته صورت و دست های آنها نیز آن قدر پرجاذبه نیست که موجب تحریک و تهییج مرد روستایی گردد. سن ازدواج نیز در روستا و ایل، بسیار پایین است و فعالیت طاقت فرسا در مزرعه ها، باغ ها و… ، چندان وقت آزادی برای پسر و دختر روستایی باقی نمی گذارد تا به عشوه گری و چشم چرانی بپردازند. چشم مادران و پدران روستا نیز همواره مراقب فرزندانشان است. افزون براین، در محیط های کوچک روستا و ایل، بیشتر افراد با هم نسبت فامیلی دارند و ثابت شده که مسائل خلاف عفت، در بین افرادی که با هم نزدیکی فامیلی دارند، بسیار کمتر از دیگران است. از اینها گذشته، ده ها دلیل دیگر وجود دارد که عفاف زن و مرد روستایی و عشایری را تضمین می کند.

    نتیجه اینکه گرچه برای عفیف بودن لازم نیست حتماً پوششی به نام چادر داشت و هر نوع پوششی که حجاب کامل زن مسلمان را تأمین کند، کافی است، ولی از این نکته نیز نباید غفلت ورزید که پاک بودن قلب و درون نیز، به تنهایی برای عفیف بودن و عفیف ماندن کفایت نمی کند. عفّت، حجاب درونی است و هنگامی به کمال خویش می رسد که با حجاب بیرونی و پوشش اسلامی زن مسلمان و در رأس آن چادر همراه گردد. (۵)

    منابع :

    ۱٫ بخشى از اشعار «ایرج میرزا در کشف حجاب، به نقل از کتاب کشف الغرور أو مفاسد السّفور، ص ۲۰٫
    ۲٫ نک: حجاب، ص ۶۹٫
    ۳٫ براى آگاهى بیشتر نک: فصل دوم، بحث حفظ عفت عمومى جامعه اسلامى.
    ۴٫ آیین بهزیستى اسلام، ج ۳، ص ۵۳٫
    ۵٫ نک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۱۹، صص ۱۶۸ ـ ۱۷۰٫

    کلیدواژه ها: حجاب, رابطه حجاب و عفاف, زنان روستایی, عشایری, عفاف
    موضوعات: مقاله  لینک ثابت [یکشنبه 1395-08-09] [ 08:46:00 ب.ظ ]

    3 نظر »
     
    •  خانه  
    •  جزئیات صاحب وبلاگ  
    •  ورود  
    •  تماس