"رابطه حجاب و عفاف" |
پاسخ این شبهه که چادر ربطی به عفاف ندارد و قلب انسان باید عفیف باشد و نیازی به چادر نیست…
رابطه حجاب و عفاف
گاه گفته می شود که چادر زن، هیچ ربطی به عفاف او ندارد. قلب و دل انسان باید پاک باشد و در غیر این صورت،پوشیدن صد تا چادر هم سودی نمی بخشد. در این راستا، از زبان شعر نیز مدد گرفته شده و برای مثال، می گویند:
چشم و دل را پرده می بایست امّا از عفاف چادر پوسیده بنیاد مسلمانی نبود
زنان را عصمت و عفّت ضرور است نه چادر لازم و نه چاقچور است
چه زن خواهد که گردد با تو پیوند نه چادر مانعش گردد نه روبند (۱)
گاهی نیز به زنان روستایی و ایلات استناد شده که با وجود اینکه چادر نمی پوشند، ولی عفیف و پاک هستند.
و اما پاسخ:
۱٫ به طور اجمال می پذیریم که ممکن است زنانی باشند که به رغم رعایت حجاب ظاهری و پوشیدن چادر، از نعمت عفاف بی بهره باشند یا در مقابل، زنانی باشند که در عین عفیف بودن، حجاب شرعی را رعایت نکنند. همچنین، درست است که عفیف بودن، با چادری بودن یکی نیست. چادر نوعی از حجاب ظاهری و عفّت، حجاب درونی و باطنی است، ولی نمی توان گفت هیچ ارتباطی بین عفاف و چادر وجود ندارد. مگر می توان رابطه ظاهر و باطن را نادیده گرفت؟
کسی که سیرت و باطنی پاک داشته باشد، آثار این پاکی درونی، خواه ناخواه در اعمال و رفتارش نمایان خواهد شد و در مقابل، متانت در سلوک و رفتار ظاهری و نیز رعایت عفاف در گفتار و کردار، حتّی اگر شده به مرور زمان، بر باطن اثر نهاده و عفت درونی را به همراه خواهد آورد. مگر نه اینکه رنگ لباس بر روان آدمی اثر می گذارد؟ مگر نه اینکه نام افراد در شخصیت درونی آنها تأثیر دارد؟ نوع پوشش ظاهری انسان نیز چنین است. (۲)
۲٫ اینکه «دل باید پاک باشد»، مغالطه ای است جاهلانه، نه یک استدلال منطقی. ظاهر هر کس، آینه ای است که باطن او را انعکاس می دهد. به قول معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست.» اگر دلی پاک باشد، به یقین نباید جز رفتار و کردار پاک از آن سرچشمه گیرد، ولی آیا رفتار زشتی چون خودنمایی، عشوه گری و دل و دین ربودن از بیماردلان به واسطه انتخاب نامناسب نوع، مقدار و رنگ پوشش ظاهری، رفتاری است که می تواند از درون پاک برخاسته باشد؟
ظاهر هر کس،آینه ای است که باطن او را انعکاس می دهد. به قول معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست.»
۳٫ اگر فرض کنیم زنان بی حجاب، عفیف و پاک دامن باشند و به اصطلاح، قلب و دلشان پاک باشد، آیا مردان نیز خواهند توانست هنگام دیدن آنها با آن وضع، قلب و دل خویش را پاک نگه دارند؟ آیا تحریک نخواهند شد، هوس بازی نمی کنند و مزاحم زنان پاک و عفیف نشده و امنیّت آنان را خدشه دار نخواهند کرد؟ نه تنها تجربه که تحقیقات علمی و روان شناسی نیز خلاف این مطلب را ثابت کرده است.(۳)
۴٫ عجیب اینکه بعضی از آقایان در این مقام، چنان با اطمینان از خود سخن می گویند که گویی بدان پایه از پاکی رسیده اند که دیگر نسبت به حجاب زن احساس نیاز نمی کنند و بر همین مبنا، می خواهند لزوم حجاب را انکار کنند. به راستی اگر این آقایان بدان درجه از وارستگی رسیده اند، دست کم باید در موضع بی تفاوتی به حجاب زن قرار گیرند، نه مخالفت. همین حسّاسیت های ناشیانه خبر می دهد که ناراحتی این گونه افراد، از محدود گردیدن نگاه های آزادشان سرچشمه می گیرد، نه از کیفیّت و ماهیّت خاصّی از حجاب زن.
به راستی، اگر ایشان به حجاب و بی حجابی کاری نداشتند، چرا این قدر درباره پوشیدن رخ زیبا حساسیت نشان داده و افزون بر آن، چطور است که پوشیدن صورت های زشت را عین عدل و صواب دانسته اند؟ (۴)
۵٫ منتقدان چادر، گاه به زنان روستایی و عشایراستناد کرده اند که در عین نداشتن چادر، عفیف و پاک هستند.
جای سؤال دارد که در میان همه زن ها، چرا به زنان روستایی و عشایر که بخش اندکی از زنان را تشکیل می دهند؛ استناد شده است؟ در ضمن باید توجه داشت که زنان روستایی، هرچند به دلیل کار و فعالیت در مزارع و دیگر علت ها چادر نمی پوشند، ولی کمتر زنی بی حجاب در میان آنان دیده می شود. از این گذشته، در میان زنان زحمتکش عشایر و روستایی، حتی یک زن بیکار و رنگ آمیزی شده پیدا نمی شود.
در میان زنان زحمتکش عشایر و روستایی که به آنها استناد می کنند،حتی یک زن بیکار و رنگ آمیزی شده پیدا نمی شود. پوست خشکیده و آفتاب سوخته صورت و دست های آنها نیز آن قدر پرجاذبه نیست که موجب تحریک و تهییج مرد روستایی گردد. سن ازدواج نیز در روستا و ایل، بسیار پایین است و فعالیت طاقت فرسا در مزرعه ها، باغ ها و… ، چندان وقت آزادی برای پسر و دختر روستایی باقی نمی گذارد تا به عشوه گری و چشم چرانی بپردازند. چشم مادران و پدران روستا نیز همواره مراقب فرزندانشان است. افزون براین، در محیط های کوچک روستا و ایل، بیشتر افراد با هم نسبت فامیلی دارند و ثابت شده که مسائل خلاف عفت، در بین افرادی که با هم نزدیکی فامیلی دارند، بسیار کمتر از دیگران است. از اینها گذشته، ده ها دلیل دیگر وجود دارد که عفاف زن و مرد روستایی و عشایری را تضمین می کند.
نتیجه اینکه گرچه برای عفیف بودن لازم نیست حتماً پوششی به نام چادر داشت و هر نوع پوششی که حجاب کامل زن مسلمان را تأمین کند، کافی است، ولی از این نکته نیز نباید غفلت ورزید که پاک بودن قلب و درون نیز، به تنهایی برای عفیف بودن و عفیف ماندن کفایت نمی کند. عفّت، حجاب درونی است و هنگامی به کمال خویش می رسد که با حجاب بیرونی و پوشش اسلامی زن مسلمان و در رأس آن چادر همراه گردد. (۵)
منابع :
۱٫ بخشى از اشعار «ایرج میرزا در کشف حجاب، به نقل از کتاب کشف الغرور أو مفاسد السّفور، ص ۲۰٫
۲٫ نک: حجاب، ص ۶۹٫
۳٫ براى آگاهى بیشتر نک: فصل دوم، بحث حفظ عفت عمومى جامعه اسلامى.
۴٫ آیین بهزیستى اسلام، ج ۳، ص ۵۳٫
۵٫ نک: اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج ۱۹، صص ۱۶۸ ـ ۱۷۰٫
به امید روزی که تمام بانوان سرزمینم از صمیم قلب حجاب را انتخاب کنند.
ممنون از نکات خوبتون
فرم در حال بارگذاری ...