حریم آسمانی


حریم آسمانی

خدا آن حس زیباییست که در تاریکی صحرا زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را یکی مثل نسیم سرد می گوید کنارت هستم ای تنها و دل آرام می گیرد... . . . . سلام دوستان ودختران عزیزآسمانی... به وبلاگ خودتون خوش اومدید.. امیدوارم اینجا لحظات خوشی داشته باشید . نظر بدید آسمانی ها منتظر حضور گرمتون هستم. مدیر وبلاگ : زینب بانو

موضوعات

  • همه
  • دختران شهر بهشت
  • مشق شب های دخترانه من
  • دلنوشته
  • مطالب تولیدی
  • پیامک
  • کلیپ
  • صوت و پاکدست
  • مقاله
  • پرسش و پاسخ
  • خاطره
  • کتاب
  • شعر و متن ادبی
  • جشن تولد ستاره ها
  • سبک زندگی
  • داستان
  • از حجاب دوروبر شما چه خبر
  • بازی حجاب
  • برسد به دست خدا
  • نرم افزار
  • اخبار حجاب
  • احادیث و روایات
  • احکام
  • شهدا و حجاب
  • محافظین حریم زینبی

  • آمار

  • امروز: 84
  • دیروز: 18
  • 7 روز قبل: 390
  • 1 ماه قبل: 1291
  • کل بازدیدها: 110685

  • صوت

    کد آهنگ

     
       
      به اسم نمایش!!!    


    به اسم نمایش!!!


    هانیه آوینی در صفحه مجازیش نوشت :

    وقتی به اسم نمایش ،
    در یک حوض آب ، کنار یک مشت مرد نامحرم قرار میگرفتی و خیسی چادرت را برای هزار جفت چشم به نمایش میگذاشتی
    یادت نبود که :
    چادر آداب دارد

    وقتی به اسم مانور ،
    جلوی چشم نامحرمان حرکات آکروباتیک و چرخشی و رزمی انجام میدادی
    یادت نبود که :
    چادر آداب دارد

    وقتی به اسم جشن فارغ التحصیلی مدرسه ،
    چادرت را به هوا پرتاب میکردی و خوشحال بودی
    یادت نبود که :
    چادر آداب دارد

    وقتی به اسم نشان دادن عاشقانه های مذهبی ،
    و مذهبی ها عاشق ترند تصاویر خود و همسرت را با هزاران دیده ی نامحرم به اشتراک گذاشتی
    یادت نبود که :
    چادر آداب دارد

    وقتی کامنت های پر مهر و محبتت زیر پست نامحرمان جلوه گری میکرد ،
    فلان خواننده ی نامحرم را داداشی و فلان مرد غریبه را برادر خطاب میکردی
    یادت نبود که :
    چادر آداب دارد

    وقتی چهره را به هزار قلم آرایش رنگارنگ آراستی ،
    روسری هایی با رنگ های جیغ و زننده سر کردی و چادرت را باز گذاشتی
    یادت نبود که :
    چادر آداب دارد

    خانم محترم ، دختر عزیز
    باور کن ، قسم به همان بانوی بی بدیل و بلانظیری که دو قطعه چوب بین شانه هایش میگذاشت تا نامحرم متوجه بدن او زیر جلبابش نشود !
    به همان بانو قسم باور کن که
    چادر آداب دارد

    پرده ای ضمخت و نه چندان لطیف قطور و بزرگ ، وقتی روی خانه ی کعبه می افتد ، تازه اعتبار میگیرد و میشود پرده ی خانه ی کعبه
    چادر هم فقط چند متر پارچه ی سیاه است ، که تنها وقتی بر سر زهرا (س) و زهرا منشان قرار بگیرد اعتبار می یابد!

    منبع : Instagram

     

    کلیدواژه ها: به اسم نمایش, حجاب, دریادلان, دلنوشته, دلنوشته حجاب, عاشقانه های مذهبی, مذهبی ها عاشق ترند, مردان نامحرم, من حجاب را دوست دارم, نامحرم, نمایش خیابانی دریادلان, نمایش دریادلان, چادر, چادر اداب دارد
    موضوعات: مشق شب های دخترانه من, دلنوشته, مطالب تولیدی, اخبار حجاب  لینک ثابت [پنجشنبه 1395-04-10] [ 02:13:00 ق.ظ ]

    6 نظر »

       
      « ترویج بی عفتی با دوچرخه سواری دختران بدحجاب »    


    « ترویج بی عفتی با دوچرخه سواری دختران بدحجاب »


    دوچرخه سواری بانوان چند وقتی است که بشدت از سوی برخی روشنفکران سیاسی زن در سطح کشور مطرح می شود که با حمایت و تشویق سعی می کنند زنان ایرانی را به دوچرخه سواری سوق دهند و مدعی هستند که این یک ورزش است چرا باید حقوق زنان پایمال شود؟! و زنان از این امر مهم که تناسب وزنی هم به آنها می دهد نهی شود؟ و مسائل دیگری که این روزها از گوشه و کنار کشور می شنویم.

    اما در چند ماهه گذشته گویا در سایه غفلت و بی توجهی مسئولین فرهنگی و انتظامی زنان و دختران دوچرخه سوار که فقط در محیط های مخصوص بانوان مشغول دوچرخه سواری بوده اند جرات پیدا کرده و به سطح شهر و بوستان ها و پارک ها آمده اند و با اوضاع بسیار اسف بار و با تشویق زنان سیاسی روشنفکر مشغول دوچرخه سواری در سطح شهر ها هستند و فرهنگ ایرانی و اسلامی را زیر چرخ های دوچرخه هایشان له و آسفالت می کنند.در برخی از مکان ها آن قدر اوضع اسف بار است که دختران همراه با پسران بر دوچرخه های دو نفره می نشینند و رکاب می زنند.و در موارد دیگر بخصوص در پارکها و بوستان های بزرگ با پسران مسابقه های دوچرخه سواری می گذارند!

    بر اساس گزارش ها و مشاهدات خبرنگار انقلاب نیوز از شهر تهران زنان و دختران بصورت آزادانه بر خلاف شرع اسلام و عرف جامعه در خیابان های اصلی هم دوچرخه سواری می کنند .

    امام صادق(علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل می کنند: که حضرت از سوار شدن زنان بر زین نهی کرده اند. (۱)

    در ادامه می فرمایند: زین مرکب نفرین شده ای برای زنان است. (۲)

    این دو روایت، بانوان را از نشستن بر زین و سوارکاری نهی می کند و شدت نهی در روایات دوم به حدی است که مرتکب این عمل موردنفرین امام صادق (علیه السلام) قرار گرفته است. امام صادق (علیه السلام) در ضمن روایت دیگری که علائم آخر الزمان را بیان می کنند، چنین فرمودند: « ( در آن زمان) زنان بر زین ها سوار می شوند» . (۳)

    امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در حدیثی با اشاره به این نهی، می فرمایند: « زنان خود را، بر زینها سوار نکنید، که این کار باعث تحریک و تهییج شدن آنان به سمت فساد و گناه می شود. » (۴)

    بنابراین در روایات رسیده از ائمه معصومین (علیهم السلام) از سوارکاری زنان به این دلیل که باعث تحریک هیجان و مسائل غریزی و جنسی آنان و کشیده شدن به سمت فساد و گناه می شود، به شدت نهی و ما را به این واقعیت رهنمون می کنند، که اگر هیجان و غریزه زن تحریک شود، می تواند به مراتب بیشتر از هوسرانی و لذت جویی مردان آسیب زا و ویرانگر باشد.

    حال اگر پرسیده شود که ارتباط این روایات با مسئله دوچرخه سواری بانوان چیست؟ در پاسخ باید گفت، با توجه به تعابیری که در روایات آمده یعنی زین و نشستن بر زین، ودر نظر گرفتن این نکته که در اینجا سوارکاری و نشستن بر اسب و امثال آن خصوصیتی ندارد،بلکه نهی متوجه نشستن بر هر زینی است؛ چه زین اسب و چه زین حیوانات دیگر باشد و یا اینکه زین دوچرخه،موتور سیکلت و وسایل نقلیه مانند آن باشد.

    به ویژه اینکه وقتی به این مسأله توجه کنیم، در می یابیم که معمولا زین حیوانات بزرگ تر و پهن تر بوده است و زین دوچرخه کوچک تر و باریک تر و میزان تحریک کنندگی در آن بیشتر است.

    اگر مروری تاریخی هم به این قضیه داشته باشیم، متوجه می شویم که سیره و روش مسلمانان در صدر اسلام و تا مدت ها پس از آن چنین بوده است که در مسافرت ها و جابجایی ها، خانم ها بر کجاوه سوار می شدند و بر زین حیوانات سوار نمی شدند.

    بنابراین اسلام و آموزه های ارزشمند آن، عفت و حیا را بر زن می پسندد و یکی از اموری که آمادگی برای بی عفتی و بی حیایی زن می شود، دوچرخه سواری دختران است. با توجه به ساختار و فیزیک خانم ها، وقتی دختران بر زین دوچرخه سوار می شوند، زمینه ی بروز مشکلات غریزی و جنسی مانند لذت بردن از کشیدن بدن بر زین و در پی آن تمایل به خودارضایی در سنین بعدی پدید می آید؛ که پدیده ای نامطلوب و گناهی بزرگ می باشد. شاید یکی از مصادیق فساد و فجوری که در روایت امام علی (علیه السلام) به آن اشاره شد، همین باشد.

    علاوه بر پیامدهای فردی دوچرخه سواری دختران؛ نباید از پیامدهای زیانبار آن در عرصه اجتماع و تهدید امنیت اخلاقی و عفت عمومی جامعه هم غافل ماند. این رفتار بخصوص از سوی دختران نوجوان و جوان در پارک ها و کوچه و خیابان ها با توجه به حالت نشستن بر روی دوچرخه و نوع پوششان، غالبا موجب تحریک نوجوانان و جوانانی می شود، که در آستانه یا اوج بیداری غریزی و تحریک پذیری قرار دارند و نتیجه آن گاهی آزارهای کلامی و سوء استفاده های جسمی است که متوجه دختران بویژه دختر بچه ها می شود.

    بر اساس آموزه های اسلامی در برنامه ریزی های تربیتی، آموزشی، اوقات فراغت، سرگرمی، تفریح و ورزش دختران و فرزندانمان ، شایسته است متناسب با فرهنگ دینی خودمان عمل بکنیم و از الگو پذیری و آموزه های اشتباه و آسیب زای، بر اساس فرهنگ تحمیلی بیگانگان دوری کنیم. (۵)

    پی نوشت ها:
    ۱: وسایل الشیعه ج۲۰ ص ۱۷۸ ، اصول کافی ج۵ ص۵۱۶
    ۲: وسایل الشیعه ج۱۱ ص۴۹۷
    ۳: مستدرک الوسایل ج۱۴ ص۲۶۱
    ۴: وسایل الشیعه ج۲۰ ص ۱۷۸، اصول کافی ج۵ ص۵۱۶
    ۵: محمد حسن براری/انقلاب نیوز

    کلیدواژه ها: اخبار حجاب, بدحجاب, بی حجاب, تحریک های جنسی, ترویج بی عفتی با دوچرخه سواری دختران بدحجاب, حجاب, حدیث پیامبر, حدیث پیامبر درمورد سوار شدن زنان روی زین, دختران بدحجاب, دوچرخه سواری, دوچرخه سواری دختران, دوچرخه سواری دختران بدحجاب, زین دوچرخه, سیاستمداران, مسئولین
    موضوعات: اخبار حجاب  لینک ثابت [پنجشنبه 1395-04-03] [ 04:16:00 ب.ظ ]

    2 نظر »

       
      فکر نمیکردم این قیافه ای باشی!!!    


    فکر نمیکردم این قیافه ای باشی!!!


    السلام علیک یا فاطمه الزهرا
    با سلام خدمت شما از این به بعد مطالبی میزارم تحت عنوان ( از حجاب دور و بر شما چه خبر ؟ ) که از خاطره ها و مطالب تولیدی خودم و بعضی از دوستان هستش …
    مطلب پیش رو اولین مطلب از سری مطالب ( از حجاب دور و بر شما چه خبر ؟ ) است.
    تازه فارغ التحصیل شده بودم و دنبال کار میگشتم … این روزنامه اون روزنامه تا یه کار خوب پیدا کردم ، شماره رو برداشتم زنگ زدم یه خانومی گوشی رو برداشت گفتم که واسه کار زنگ زدم خیلی تحویلم گرفت و یه سری اطلاعات عمومی ازم گرفت و معدلم و پرسید و چون معدلم خوب بود خیلی دیگه تحویلم گرفت … خلاصه گفت فردا فلان ساعت بیا دفتر که فرم پر کنی…
    فرداش رفتم به آدرسی که داده بود یه دفتر خوب تو یه جای خوبتر … به محض اینکه رفتم تو بدون اینکه خودمو معرفی کنم گفت بفرمایید چه امری داشتید گفتم واسه کار اومدم دیدم خیلی با بی تفاوتی داره جوابمو میده و از اون همه تحویل گرفتنایی که دیروز داشت خبری نبود …
    گفتم لابد نمیشناسه اینجوریه بهش گفتم من همون خانومیم که دیروز باهاتون تلفنی حرف زدم … خانوم …. فامیلیمو بهش گفتم تا اینو گفتم دیدم سرش و بلاخره بالا گرفت و تو صورتم نگاه کرد با یه حالتی برگشت بهم گفت فکر نمیکردم این قیافه ای باشی پیش خودم گفتم مگه قیافم چطوره ؟ یه نگاهی به خودم کردم یه نگاهی به اطراف تازه فهمیدم قضیه چیه دورم همه دخترای با آرایش فجیع و موهای بیرون ریخته ی رنگی
    منم که با یه چادر سیاه کاملا متمایز از بقیه
    برگشت بهم گفت من اگه جای شما بودم فرم رو پر نمیکردم … گفت حقوقش کمه … گفتم دیروز که چیز دیگه میگفتی
    گفت اون فقط در حد یه پیشنهاد بود … فهمیدم که داره بهانه میاره
    منم که کلا با این اوصاف قید این کارو زده بودم و چون اصولا آدمی هستم که در این شرایط میدون و خالی نمیکنم و کم نمیارم
    گفتم ببینم این بهانه جویی رو تا کی ادامه میدن
    خیلی خونسرد گفتم عیب نداره با حقوقش میسازم فکر نمیکرد قبول کنم یه خورده وایستاد یه چیزی میخواست بگه که جا بزنم
    گفت تو هم باید مث ما موهات و رنگ کنی یه خورده نگاش کردم گفتم باشه مشکلی نیست
    قیافش دیدنی بود با یه لحن تندتری گفت ببین باید مث ما آرایش کنی و تیپت اینچوری باشه
    منم دیگه نمیتونستم حرف نزنم برگشتم گفتم عزیز من از همون اول میگفتی از حجابت بدم میاد دیگه این بهنه ها واسه چی بودن
    درضمن اگه میگفتی ماهی یه ملیون هم حقوقشه بدون این چیزایی که هویت منه قبول نمیکردم
    من دینم و حجابم و با این چیزها عوض نمیکنم….
    والسلام

    کلیدواژه ها: آرایش, استخدام, بی حجابی, تیپ, حجاب, دین, دین اسلام, شرکت, فکر نمیکردم این قیافه ای باشی!!!, مو رنگ کرده, چادر, کار
    موضوعات: مطالب تولیدی, خاطره, از حجاب دوروبر شما چه خبر  لینک ثابت [چهارشنبه 1395-04-02] [ 04:56:00 ق.ظ ]

    5 نظر »

       
      "آزادگی روح"    



    “آزادگی روح”


    اوایل که منم مثل دوستای دیگم مانتویی بودم و چادر به سر نداشتم

    اولش احساس میکردم خیلی آزادم و راحتم
    اما گاهی تو مسیر باید خیلی از حرفا رو میشنیدم و خیلی از نگاه هارو تحمل میکردم
    گاهی که از مدرسه به خونه می اومدم انقدر تیکه از پسرا شنیده بودم که حالم از خودم و اونا بهم میخورد
    اوایل مشکل کارم و نمیدونستم، نمیدوستم چرا مردم این رفتارو با من دارن
    یه بار برای گرفتن دفتر میخواستم برم خونه دوستم خانوادشون مذهبی بودن پدرش طلبه بود دوست نداشتم منو اونطوری
    ببینند ترسیدم دوستم ناراحت بشه که چرا حجابم جلو پدرش کامل نبوده
    چادر مشکی مادرم سرم کردم و موهام و جمع و جور کردم طوری که پیدا نباشه
    خودمو جلو آینه دیدم اصن یه آدم دیگه شده بودم دیگه اون دختر همیشگی نبودم اینبار محجبه بودم خیلی فرق کرده بودم
    وارد خیابان شدم
    پسرای محل که منو اینطوری دیدن هیچی نگفتن دیگه هم تیکه نمی نداختن همه رفتارشون فرق کرده بود
    یا اونا یه چیزیشون شده بود یا من فرق کرده بودم معلومه تفاوت ظاهری من بود که به اونا اجازه تیکه انداختن نمیداد
    این رفتارشون خوشحالم کرد دیگه دوست نداشتم اون نگاه هارو تحمل کن و اون حرفا رو بشنوم چادر بهم امنیت میداد آزدی روحی میداد
    شاید اون موقع ها که مانتویی بودم میتونستم راحت رفت و آمد کنم اما روحم تو قفس بود آزاد نبود همیشه مورد
    شنکجه نگاه دیگران قرار میگرفت
    دیگه تحمل نداشتم نمیخواستم اون حرفارو دوباره بشنوم
    از اون موقع به بعد چادر و از سرم دور نکردم

    عاشق چادرمم بهم آزادی بخشید که همیشه به دنبالش بودم

    (به نقل از یکی از دوستان)

    کلیدواژه ها: آزادگی روح, جشن تولد ستاره ها, حجاب, خاطره حجاب, خاطره چادری شدنم, چادر, چی شد چادری شدم
    موضوعات: خاطره, جشن تولد ستاره ها  لینک ثابت  [ 04:30:00 ق.ظ ]

    ارسال نظر »

       
      معرفی کتاب"چی شد چادری شدم"    

     

     

     معرفی کتاب"چی شد چادری شدم”

     

    تالیف و گرد آوری: عالیا نراقی عراقی

    ناشر: انتشارات نوای دانش

    خانم عالیا نراقی با راه انداختن یک وبلاگ خاطرات افراد مختلف درباره چرایی چادری شدنشان را جمع و منتشر کرده است. این خاطرات علاوه بر اینکه تبدیل به نمایشگاه پوستر شده، به صورت کتاب هم به دست مخاطبان رسیده است. فراخوانی نیز در این زمینه در وبلاگ “چی شد چادری شدم” صورت گرفته با عنوان:

    فراخوان وبلاگی من و چادرم: «چی شد چادری شدم؟»

    عالیا نراقی در مقدمه کتاب آورده است:

    «همیشه با خود فکر می‌کردم‌ ای کاش همه آن‌ها که قدر چادر خود را می‌دانند و عاشقانه دوستش دارند از خاطره انتخاب خود بگویند تا هر کس در هر شرایطی که هست، یک نفر را هم شرایط خود ببیند که در این مسیر و برای این انتخاب حرکت کرده و به جوابی که برای او قانع کننده بوده، رسیده است. آرزو داشتم این دلایل را همه بشنوند: افرادی که قدر چادر خود را نمی‌دانند، افرادی که در انتخاب حجاب بر‌تر مرددند، افرادی که در این باره دچار سوء تفاهم شده‌اند، خانواده‌هایی که می‌خواهند برای این انتخاب به فرزندان خود کمک کنند و…»

    کلیدواژه ها: حجاب, خاطرات حجاب, عالیا عراقی نراقی, معرفی کتاب, معرفی کتاب حجاب, معرفی کتاب چی شد چادری شدم, چادر, چی شد چادری شدم, کتاب برای محجبه شدن, کتاب حجاب, کتاب چادر, کتاب چی شد چادری شدم
    موضوعات: کتاب  لینک ثابت [دوشنبه 1395-03-31] [ 06:41:00 ب.ظ ]

    ارسال نظر »
    « 1 ... 8 9 10 ...11 ...12 13 14 ...15 ...16 17 18 ... 20 »
     
    •  خانه  
    •  جزئیات صاحب وبلاگ  
    •  ورود  
    •  تماس